با درود خدمت دوستان گرامی و ابراز پوزش (به صورت کلیشهایی) منباب تاخیر در ارسال مطلب
الیوم ٬ دوشنبه ٬ ۳۰ام آذر ماه سال ۱۳۸۸ شمسی میباشد و هوای زیبای بندر خلاف بر کل ایران زمین ٬ گرم است .
امشب نیز مصادف با آیین باستانی شب یلدا میباشد که امید است بر همه مبارک گردد.
در این مدت که اینجانب به مسافرت جهت تعویض آب و هوا رفته بودم عجایب قضایایی اتفاق افتاده که میتوان به چند مورد اشاره نمود :
مشخص گردید که جاویدشاه در گذشتهی دور به شغل ظریف سلاخی مشغول بوده و فریاد ایشان مو را بر تن هر تنابندهایی عمودالمنصف مینموده است .
بنا به اظهارات اخیر خود ایشان به هنگام ذبح ٬ یک گاو بالغ را چنان بر هوا برده و بر زمین میکوفته که رستم دستان در گور درود بر بازوان تنومند ایشان پاراف مینمودند .
اما نمیدانیم که چرا هیچ گونه سابقهایی از آن دوران ایشان در هیچ جایی به یادگار نمانده
البته روایتی هست که گویند چون پس از به فرود آمدن گاوهای نگون بخت از آسمان (که توسط بازوان جاویدشاه روبه عرش مینهادند) و برخورد با زمین ٬ از شدت فشار ضربه وارده و هیجانات ناشی از پرواز ٬ کف سبز از دهانشان به در میشده ؛ جاوید شاه دوراندیش ما بیم آن بر دل میبرند که مبادا زمامداران آن زمان علم پیشگویی بدانند و ایشان به عنوان بنیانگذار حزب سبز دستگیر نموده و به جایی منتقل نمایند که اعراب نی میاندازند ٬ و بدین سبب تمام مدارک و شواهد سلاخی نمودن گاوها را همراه با عکسهای یادگاری که با لاشه گاوهای نگون بختٍ کف برآورده انداحته بودند ، به زبالهدان تاریخ ترنسفر نمودهاند .
از دگر اتفاقات آیتیونی میتوان به کاندیداتوری بازرگان بانو به عنوان وزیر بهداشت دولت بعدی اشاره نمود
ایشان در طلوع یک روز سخت کاری ٬ پس از مراجعت به آیتی ٬ با ایجاد گردوغبار خفنی ٬ تمام گردوغبارهای آیتی را زدودند .
این حرکت ایشان باعث تحیر همهگان گردید ٬ بدان سبب که از دیدن آتوآشغال در زیر میزها چنان خشمگین شدند که همگی به دنبال سوراخ موش عازم گوشه و کنارهای آیتی شدیم
بیچاره سجادخان صفدریانی از ترس نزدیک بود قالب مبارک را از بینی تهی کنند
حتی جاوید شاه نیز گرخیده بودند
بر ایشان همی درود باد که لااقل مارا از شر عطسههای پی در پی ناشی از آلودگی محل کار نجات دادند
دمشان مدام گرم باد
بانو عباسی نیز همچنان با متانت طبع اعمال آیتیونیها را زیر نظر دارند که مبادا کسی خدای ناکرده دست از پا خطا کند
البته ما عصبانیت ایشان را ندیدیم ٬ اما شایع است که کمربند مشکی جودو دارند (پروردگار بر ما رحم نماید)
مهدی خان و سیدمیرزا نیز مدید مدتیست که علاقهمند به مشاهده فیلمهای رمانتیک سلاخی چهارپایان گردیدهاند و از مشاهدات خود لذت همی برند و مشعوف میگردند ٬ گویی که فیلم تایتانیک را میبینند
حمید خان نیز به اردوی تیم ملی فوتبال تایدواتر دعوت گشته و به «سرزمین آتیشه - کیشه کیشه کیشه» جهت شرکت در اردوی آمادگی رجعت نموده بودند
خوشبختانه بخت با ایشان یار بود و در همان جلسه اول تمرین مسدوم گشته و در ادامهی مدت اقامت خود در جزیره ، نهایت استفادههای معنوی ممکن را برده بودند .
این بود اهم تغییرات آیتیونی
تا آیتیونی دگر بدرود